بچه بودم دیگه


من بچه که بودم زود به حرف زدن افتادم و خیلی هم حرف می زدم.مخ می خوردم.

بابابزرگم زیاد مکه می رفت و چون من اولین و تنها ترین نوه ی نوه ی دختری بودم همیشه سوغاتی هام دوسه برابر بقیه بود.

من حدودا دوسال و نیمم بود که بابابزرگم می خواست بره مکه ازم پرسید چی دوست داری برات سوغاتی بیارم؟

من یه خورده فکر کردم بعد به زبون بچگونه گفتم:

هیدونه گربندرطلا،با هیدونه اننگو طلا،هیدونه دسبنت خوشل طلا وهیدونم گوشباره کوچولوخوشل که برم عروسی پز بدم.

مامانم چشاش از کاسه در اومدو گفت کی این حرفارو یادت داده؟چه خوش اشتهاهم هست.


[ بازدید : 508 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 8 شهريور 1393 ] [ 16:48 ] [ رژان ]

[ ]

asli1393/7/11 ساعت 10:14
منم وقتی بابام می رفت خارج سفارشات ما: مامانم:کیف.کفش.لباس داداشم:هلکوپتر.توپ فوتبال من وقتی 3سالم بود:بستنی.شکلات.کیک.بیسکویت خب من از اون شکمو ها بودم
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو.
www.asalvpare.avablog.ir
مریم (کلبه تنهایی ها)1393/7/3 ساعت 18:11
آورین آورین اصلا بچه باید زرنگ باشه من این جوریم که وقتی با دوستام قهر می کنم برای آشتی کنون واسم پاستیل می خرن خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مرررررررررررررررررررررسی
tanhayetanha.avablog.ir
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]